㋡ღقلب های پرنده㋡ღ

عاشقانه های شنل قرمزی و ایکیوسان

 

سلام به همه ی دوستای با معرفت خودم

همونطورکه بهتون گفته بودم هر دو هفته یه بار ما یه مهمونیه خونوادگی داریم 

پسر خالم هم میاد Smiley

راستش گاهی واقعاتحمل نگاهش رو ندارم 

سر میز شام روبه روی من میشینه و زل میزنه به غذاخوردن من Smiley

بهش میگم قورمه سبزی دوست نداری؟ میگه من عاشق چیزی که روبه رومه هستم 

دختر خالم که معمولا کنار من میشینه بهش چش غره میره که مواظب حرف زدنش باشه 

بعد اونم میخنده و میگه مگه عاشق قورمه سبزی بودن جرمه ؟

بعد با لبخندموذیانه اش به من چشمک میزنه 

چیدمان اتاق های داییم اینا طوری که چون جمعیت ما زیاده دو تا اتاق پذیرایی دارن یکی مال کوچیکترا یکی مال بزرگترا 

ما کوچیکترا تشکیل میشیم از پسر خاله ها و دخترخاله ها و خاله مجردم made by Laie

جدا حال میده جک میگیم دست میزنیم

و پسر خاله ی بزرگمرو که تازه عقد  کرده مجبورش میکنیم جلوی ما زنشو ببوسه 

معشوقه من همیشه دیر میاد سر میز شام و بقیه هم از روی عمد یا غیر عمد همیشه صندلی رو به روی من رو واسش نگه میدارن هرچی هم دعواشون میکنم میگن پیش میاددیگه چه اشکالی داره

 

ترو خدا بگین من چی کار کنم که دستی دستی خودمو بدبخت نکنم

deborah.mihanblog.com



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در سه شنبه 21 تير 1390برچسب:,ساعت 9:3 توسط تک پرنده اسمون شهر عشق| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت